دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای یاسر بینام به نام چشم بسته
Download New Music By Yaser Binam Called Cheshm Basteh
دانلود آهنگ با کیفیت اصلی
متن آهنگ یاسر بینام - چشم بسته
به اون که چشماشو بسته
نمیشه ماهو نشون داد
روزی صد بار خودمو لعنت کردم
واسه روزایی که نمیتونن برگردن
من صاف بودم و و تقدیر کج رفت
خواست با خودم درگیر تر شم
باز خودمو لعنت کردم
واسه روزایی خوبی که از دستم رفت
سوار بود همیشه به عقلم قلبم
نفهمیدم با خودم چند چندم من
واسه حرفایی که زدم
واسه تک تک اخمای پدرم
غروری که گفت دلی بشم
یا هرچی که تو دنیا باعثش بودم
آره من بد کردم
به خودم بیشتر از قبل
دنیا برام کادو پیچ میکردو
هی میدیدم بیشتر غرقم
خواستم با هیشکی دشمن نباشم
بمونن آدما کلاً برا من
هرکی هم ا خودم بهتر میدیدم
سعی کردم باهاش جفت شم برا بعد
گم شدم تو مستیا هر شب
نمیخواستم جلو هر سگی خم شم
پ دنبال یه لات سر بالا
لا به لای این پیکا میگشتم
هی زدم هی زدم
شاید دنیا کنه باهام شکل عوض
ولی یه جوری همه راها رو بستن
انگار همه تلخیا با ما رل زدن
این دنیا یه شهرِ تیره بودو
تو این شهر یه مرده نیمه جون
که تو دستاش یه قلب شیشه بود
ساکت موند تو هر قفس یه روزو
این دنیا یه شهرِ تیره بودو
تو این شهر یه مرده نیمه جون
که تو دستاش یه قلب شیشه
مجبور شد بخنده پیشِ رو
تا پشت به نور چه رنگی میشه موند
این دنیا یه شهرِ تیره بود و
توو این شهر یه مَرده نیمه جون
که توو دستاش یه قلبِ شیشه بود
ساکت موند توو هر قفس یه روز و
مجبور شد بخنده پیشِ رو
تا پشت به نور چه رنگی میشه موند
همه راها رو تنهایی رفتم
میگشتم توو سرمای هر شب
خورد شدم و لبخند زدم
تا هیشکی نفهمه تو موضعِ ضعفم
یهو دیدم اوضاعم سر پا نیست
دیدم خودمو خیلی آوردم پایین
میدونستم لشگرم تنهایی
ولی میشمردم ببینم چند تاییم
فهمیدم آدما چقدر آشغالنو
من به این آشغالا چقدر باج دادم
هی میگفتم چت شده پسر
شُل کردن یعنی تو رو خودت وایستادن
نتونستم ببخشم پرمو
هی میخورم هر روز خودمو
که لعنت به منی که پیاده راه میره
اگه هر کی بتونه واسم قیافه بگیره
اه
چقدر نا امید کننده
غیرِ خودت کنه از زمین بلندت
منتو یه شهر باورم داشتنو
دست جمعی نا امید شدن بهم
هر کی از هر طرف صدام میزد
که بستست هر طرف که راهی هست
دست به دست میشدم مث هرزه ها
خدا لبخند میزد نگام میکرد
گفت با بنده هام دست نده
برو جلو خودم هستمت
گفتم میدونی کسی نی هم تیمیم
ولی خودت باشی بسمه
این دنیا یه شهرِ تیره بود و
توو این شهر یه مَرده نیمه جون
که توو دستاش یه قلبِ شیشه بود
ساکت موند توو هر قفس یه روز و
مجبور شد بخنده پیشِ رو
تا پشت به نور چه رنگی میشه موند
این دنیا یه شهرِ تیره بود و
توو این شهر یه مَرده نیمه جون
که توو دستاش یه قلبِ شیشه بود
ساکت موند توو هر قفس یه روز و
مجبور شد بخنده پیشِ رو
تا پشت به نور چه رنگی میشه موند
درباره این سایت